استادیار مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، دانشگاه سیدجمال الدین اسدآبادی، همدان، ایران.
10.22034/jam.2025.144885.1124
چکیده
این تحقیق به بررسی چالشهای اجرای تحول در نهادهای دانشمحور سنتی پرداخته و نشان میدهد که مدیران میانی در یک موقعیت بحرانی قرار دارند که از آن به عنوان واسطهگری قهری یاد میشود؛ جایی که آنها بین خواستههای تحولی رهبری ارشد و مقاومت ساختاری ذینفعان، نقش یک حائل انرژیبر را ایفا میکنند. یافته محوری این مطالعه، وجود یک کُدگذاری مجدد هویت حرفهای در این مدیران است که منجر به خلق یک زبان دوگانه برای حفظ مشروعیت در دو جهان موازی (رسمی و عملیاتی) میشود. این استراتژی، بر خلاف دیدگاههای سنتی، یک انتخاب سیاسی استراتژیک برای بقا در ساختار قدرت محسوب میگردد. در نتیجه، نتایج مطالعه به غنای ادبیات مدیریت تغییر افزوده و نشان میدهد که اجرای موفقیتآمیز تحول، بیش از آنکه یک مسئله فنی یا فرآیندی باشد، یک چالش سیاسی-وجودی است. برای حل این معضل، ده پیشنهاد عملیاتی مشخص ارائه شده است که بر بازتعریف اختیارات معادل مسئولیتها، توسعه سواد سیاسی مدیران، ایجاد ساختارهای موازی برای نوآوری، و توجه به سلامت روانی مدیران در خط مقدم تعارضات تمرکز دارد. هدف نهایی، ارتقاء نقش مدیر میانی از سپر فرسایشی به معمار هوشمندانه تحول است که نیازمند اصلاح قرارداد اجتماعی درون سازمانی است.