استادیار گروه فلسفه، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.
چکیده
این مقاله تلاشی برای پرتوافکندن بر گفتمان دریدا پیرامون رسالت دانشگاه و همچنین بحث بر سر گسترة نامحدود امکان هایی که به واسطة ساخت گشایی از تعاریف مرسومِ دانشگاه به روی دانشگاهِ معاصر گشوده است. دریدا در پی گشودن تعاریف مختلف پیرامون مسئولیت دانشگاه و شناخت جنبه های ترجمه ناپذیر آن است، تا از این منظر بتواند افقهای فهم جدیدی برای دانشگاه ترسیم کند و با پرسشگری و انتقاد از رسالت های تحریف شدة آن، تلاش های انگلوار در آن را شناسایی و مدیریت کند. پرسش راهبر مقاله عبارت است از اینکه دریدا چه هویت و مسئولیت نوینی برای دانشگاه پیشنهاد میکند؟ راهکارهای وی برای رهایی دانشگاه از انقیاد شرایط بیرونی چیست؟ مدعای اصلی مقاله با بررسی سه اثر محوری دریدا پیرامون دانشگاه بر این ملاحظه استوار است که مسئولیت دانشگاه در اندیشة وی چندجانبه و پیچیده است و با دغدغههای فلسفی، اخلاقی و تربیتی درهمتنیده است. ماهیت دانشگاه تقلیل ناپذیر، تعریفناپذیر و نامشروط است و نیاز به بازاندیشی آن بر اساس نیازهای علمی، اجتماعی و آگاهی زمانة کنونی ضروری است. بر پایة این خطوط، پرسش از دلیلِ بودن دانشگاه، ارائة طرحی هویتساز در پیوند آن با جامعه و تکنولوژی امروز، خودآیینی و عاملیت دانشگاه، نزاع و تعامل بین دانشکده ها و رشتههای مختلف، همواره پرسشهایی گشوده است. بر اساس چنین مؤلفه هایی ساخت گشایی از دانشگاه، خودآیینی و عاملیت آن، آموزش و پژوهشِ دیگرمحور، اهتمام به گسترش مطالعات میان رشتهای و جایگاه علوم انسانی جدید مجموعه ای از دلالت های تربیتی برخاسته از خوانش دریدا پیرامون مسئولیت های جدید دانشگاه است.